ورزشهای رزمی از رشتههای مطرح ورزشی بوده و مرتبا شاهد اضافه شدن رشتههای رزمی بیشتری در مسابقات بزرگ بین المللی چون المپیک هستیم. بیتردید ورزشهای رزمی در ایران جزو مدال آورترین رشتههای ورزشی بوده و نوجوانان و جوانان زیادی همه روزه به این رشتهها روی میآورند. هنرهای رزمی در ظریفترین شکل خود بیش از رقابت جسمی بین دو حریف، یعنی وسیلهای برای تحمیل قدرت اراده فرد بر حریف یا وارد آوردن ضربه فیزیکی بر او است(1). به موازات گسترش این رشتهها در سطح کشور، برای گسترش سطح آگاهی و بهبود اجرای حرکات و مهارتهای این رشتهها، باید از فنون روانشناسی استفاده بیشتری بشود. تصویرسازی[1]، فرایندی است که فرد از طریق آن، صحنهها یا تصاویری را در ذهن خود میبیند و حس میکند. همچنین، وسیلهای است که ورزشکاران برای بالا بردن کیفیت اجرای خود در مسابقات، از آن استفاده میکنند. کیلی[2] ، یکی از دو نفری است که در یک دوره مسابقات المپیک، به کسب سه مدال طلا در اسکی کوهستانی موفق شد. او همیشه وقتی در محل مسابقه میایستاد، از تمامی مسیر اسکی به طور ذهنی عبور میکرد. نیکلاس[3] نیز که یک گلف باز حرفهای بود، میگفت تا وقتی ضربه به توپ را در ذهن خود نبیند، هرگز به توپ گلف ضربه نمیزند(2). تحقیقات تصویرسازی حرکتی را جیکوبسون[4] از اوایل دهه 1900 آغاز کرد. تصویرسازی، در تشکیل طرح ذهنی عمل[5] که برای ایجاد یک برنامه حرکتی در سیستم اعصاب لازم است به فرد کمک میکند(3). سپس طرح ذخیره شده به عنوان راهنمایی برای اجرای مجدد مهارت در آینده استفاده میشود. اگر چه استفاده از تصویرسازی اغلب به یادگیری مهارتهای ورزشی جدید مربوط است، ورزشکاران با هدفهای مختلفی از آن استفاده میکنند. از لحاظ ارتباط بین تصویرسازی و اجرا، شواهد مربوط به پیشرفت اجرای ورزشی در اثر تصویرسازی حرکتی، مبهم و نامشخص است. یک تصویر، برای اثربخش بودن باید واضح و روشن باشد(4). عاشوری و همکاران(1385) نشان دادند که گروههای تجربی که در کلاسهای تصویرسازی شرکت کرده بودند به طور معنیداری از اجرای بهتری نسبت به گروههای کنترل برخوردار شدند. شجاعی و باقرپور(1385) بیان داشتند که نتیجه و شکل اجرای گروه الگوسازی نسبت و پس از آن تصویرسازی درونی به طور معنیداری بهتر از گروههای تصویرسازی بیرونی و کنترل بود ولی بین شکل اجرای گروه تصویرسازی درونی و بیرونی در این آزمونها اختلاف معنیداری وجود ندارد.
روششناسی: این تحقیق از نوع علی پسازوقوع میباشد و بصورت میدانی انجام شده است. جامعه آماری اين تحقيق را کلیه کاراتهکاران شهر تبریز که حداقل در یک مسابقه کشوری شرکت کردهاند و در سال 1389 در باشگاههای مختلف شهر تبریز مشغول به تمرین بودند. از اين جامعه، تعداد 18 ورزشکار (9 نفر نوجوانان، 9 نفر جوانان) به عنوان نمونه آماري انتخاب شدند. ابزار پژوهشي عبارت از دو پرسشنامه استاندارد ارزیابی تمرین قبل از تصویرسازی و بعد از تصویرسازی میباشد. در این پرسشنامهها از مقیاس 5 درجهای مارتنز[6](1980) استفاده شده که در آن " تصویر بسیارواضح" نمره 1 و "بدون تصویر" نمره 5 به خود اختصاص میدهد. برای ارزیابی تصویرسازی ابتدا با یک جلسه تمرین از افراد آزمون ورودی به عمل آمد و در ادامه جلسات تمرین متناوب(9 جلسه) تصویرسازی صورت گرفته و به دنبال آن آزمون خروجی تصویرسازی به عمل آمد. از آمار توصیفی میانگین و انحراف معیار و برای بدستآوردن تفاوت بین تصویرسازی قبل و بعد از تمرین از آزمون تیهمبسته و در دو گروه جوانان و نوجوانان از تیمستقل استفاده شد.
یافتهها: در نمونه مورد بررسی میانگین قبل و بعد از تمرین به ترتیب 13.94 و 11.78 میباشد. با توجه به آزمون تیهمبسته با مقدار 224/4 و سطح معنیداری 01/0 بین قبل از تمرین تصویرسازی و بعد از تمرین تصویرسازی تفاوت معنیداری وجود دارد. و با توجه به آزمون تیمستقل با مقدار 929/0- و سطح معنیداری 367/0 تفاوت معنیداری بین تصویرسازی بعد از تمرین در رده نوجوانان و جوانان وجود ندارد. نتایج این تحقیق با پژوهشهای عاشوری و همکاران(1385) و شجاعی و باقرپور(1385) مبنی بر اثر تصویرسازی ذهنی بر یادگیری و اجرای مهارتهای ورزشی در افراد همخوانی دارد. با توجه به نتایج تحقیق حاضر به متولیان آموزش ورزش کاراته کشور پیشنهاد میگردد که با گنجاندن جلسات متعدد تصویرسازی ذهنی امکان افزایش کیفیت یادگیری و اجرای بهتر مهارتهای این رشته را محقق سازند.